می خواستم به شمابگوییم
سلام...
اما شما سریع رد شدید
می خواستم بپرسم:
حال شما چطوراست؟
اماشمابه من نگاه نکردید.
می خواستم بگویم حال من خوب نیست
اما شما دیگر رفته بودید...
برای همین هیچ چیزبه شمانگفتم.
فقط پوست موزم را زیر پایتان انداختم
تا زمین بخوریدویک لحظه بایستید
شاید این بارمراببینید!...
کتاب:بیست وپنج دقیقه مهلت-
نوشته:شل سیلوراستاین